META content=" > سینما ، ایران ، شوکران ،حکمت ، فلسفه، سیاست ، هنر ، اندیشه " شوکران
Thursday, December 31, 2009

جهل مرکب

اندر حکايت ایام !
آورده ‏اند مرد شترسوارى ‏از اهالى كوفه وارد شام شد. يكى از شاميان با او درگير شده‏ و گفت: این "ناقه‏" (شترماده) مال من است! و تو در صفين از من دزدیده ای. نزاع را پيش معاويه بردند، مرد شامى شاهد اقامه كرد كه‏ ناقه حاضر متعلق به اوست. معاويه حكم كرد شتر را از صاحبش ‏گرفتند و به شامى سپردند. پس مرد كوفى اعتراض نمود که: "شهود همه ‏گفتند: اين ناقه (شتر ماده) متعلق به مدعى است، در صورتى كه اساسا اين شترناقه نيست، بلكه جمل (شتر نر) است!.
 معاويه مرد كوفى را به خلوت طلبيده و قيمت ‏شتر را پرسيد و بهاى آن را به او داد و آنگاه از وى خواست تا به امام على(ع) از جانب  وی پیغام برده و بگويد: «با صد هزار تن از مردمى با تو به جنگ آمده و روبرو خواهم شد، كه چون لازم گردد! شتر نر و ماده را فرق نمى‏دانند.»


www.shocaran.blogspot.com