META content=" > سینما ، ایران ، شوکران ،حکمت ، فلسفه، سیاست ، هنر ، اندیشه " شوکران
Saturday, September 05, 2009

ای با دوستی دشمن !

تفنگ‌ات را زمین بگذار
که من بیزارم از دیدار این خون‌بار ناهنجار
تفنگ دست تو يعنی زبان آتش و آهن!
من اما پيش ا‌ين اهریمنی ابزار بنيان‌کن،
ندارم جز زبانِ دل
دلی لبريز از مهر تو، ای با دوستی دشمن!
زبان آتش و آهن،زبان خشم و خون‌ریزی است!
زبان قهر چنگیزی است!
بیا بنشین، بگو، بشنو سخن، شايد
فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید!
برادر، ای برادر!
گر که می‌خوانی مرا،
بنشين برادروارتفنگ‌ات را زمین بگذار
تا از جسم تو
اين ديو انسان‌کش برون آيد.
تو از آيين انسانی چه می‌دانی؟
اگر جان را خدا داده است، چرا باید تو بستانی؟
چرا باید که با یک لحظه‌ غفلت اين برادر رابه خاک و خون بغلتانی؟
گرفتم در همه احوال حق گویی و حق جويی و حق با تست
ولی حق را، برادر جان،
به زور این زبان‌نافهم آتش‌بار،نباید جُست!
اگر این بار شد وجدان خواب‌آلوده‌ات بیدار
تفنگ‌ات را زمین بگذار!
صدای محمدرضا شجریان؛ شعر فریدون مشیری
بشنوید:








www.shocaran.blogspot.com